بر خیز ستاره های خود را بشمار یک لحظه درنگی و زمن را بشمار
افزون ز صد است ستاره های شب تو هر یک به رهی نور دهد از تب تو
افسوس که بی ستاره ام در این ره بی نورم و بی شراره ام در این ره
یارب چه گنه بود که این چون کردی خالی ز ستاره ام چو مجنون کردی
نظرات شما عزیزان: